مشغله های ذهن پریشانم

روزمرگی های یک زن متاهل با دغدغه هایش

خدایا ارامش رو سهم همه کن

  • ۱۸:۰۰
سلام تصمیم گرفتم رمز رو بردارم اما یه حرفی دارم ... اول از همه که این وبلاگ رو زدم تنها و تنها قصدم این بود که از تنهایی دربیام و دوستایی پیدا کنم که خیلی جاها دلداریم بدن یا راه جلو پام بزارن و بهم یاد بدن اما خب به جز چند نفر بقیه اومدن و رفتن ... انگاری مهم نبود منی که یه متن نوشتم و شما رو محرم دونستم نیاز به دوست دارم نیاز به رفیق و همراه دارم ... بگذریم !

میریم ادامه مطلب ...

ارامشی که الان تو خونه ست خیلی خوبه ...

واسه خودم چای دم کردم و توش گلپری که مامانم از مشهد اورده ریختم که خیلی خوش عطر شده شکلات کاراملی که دوست دارم و یه تیکه کیک شکلاتی ... ابراهیم لالا کرده و خونه هم انگاری یه بمب هسته ای توش منفجر شده ، من صبح همه جا رو تمیز کردم اما ابراهیم که بیدار میشه نمیتونم هی بیوفتم دنبالش بگم نکن بچه ! ولش میکنم بگرده و پخش و پلا کنه و بازی کنه 

نمیدونم چی بنویسم راستش رو بخواین این چند وقته نه فرصتش بود و نه حالی که بخوام بنویسم ، هم من و هم ابراهیم مریض بودیم علایمش هنوز هم هست اما خب نسبت به قبل بهترم انگار یه ویروسی اومده، علایم من و ابراهیم با هم یکم فرق داشت مثلا ابراهیم تب داشت و اسهال اما خب خدا رو شکر بهتر شده فکر کنم سرش هم گیج میرفت اخه همش میخورد زمین طفلک ... منم بی حال و خسته بود با حالت تهوع عجیب و استفراغ و کم اشتهایی این چند وقته فقط برنج خالی و ماست خوردم :( خب الان خیلی خیلی بهترم اما همچنان بی حالی و خستگی هست

دیگه اون وز مشهد نرفتم  و صبحم رفتم دکتر سرم زدم ، واسه نهار هم مادر شوهرم لوبیا پلو خوشمزه ای پخته بود اما من چون حالم زیاد خوب نبود یکمی خوردم و استراحت کردم ... ابراهیم هم از فردای اون روز دیگه شروع شده بود علایمش و تب میکرد که بردیمش بیمارستان ، نمیدونم چرا همیشه جمعه ها مریض میشه ! اخه اکثرا ابراهیم روزای تعطیل که مطب بسته ست مریض میشه و مجبوریم بریم اورژانس !

خلاصه که در کل الان خوبیم ، خیلی از مریضی حرف زدم ! 

چند وقت دیگه عروسیه دختر عمه ی (م) هستش ! منم باید لباس بخرم چون اولین باره که مراسمی توی فامیلشون هست و منم خوب به عنوان عروس اولین بارمه که تو این مراسم هستم باید یکم به خودم برسم خب ! شایدم قبلش با (م) بریم اتلیه و با ابراهیم یه عکس درست و حسابی داشته باشیم 

پس فردا هم باید برم مراسم یکی از اشناها مراسم دارن ، بچه دار شده و مراسم اونه ، بعدم اینکههههههههه من موهام فرفریه و بلنده و خیلی دوسش دارم اما واقعا رسیدگی بهش سخته و من واقعا نمیرسم بعضی وقتا موهامو شونه کنم تصمیم دارم کوتاهش کنم و از اونجایی که موهام فر اَن مجبورم که صافشون کنم ... اما خودم که اطلاعاتی ندارم در این زمینه اگه کسی میدونه یا توی سایتی چیزی دیده بهم بگه ...

بیستم شهریور کاراموزی بیمارستانم شروع میشه تصمیم قطعی نگرفتم که ابراهیم رو کجا بزارم اما یکی از اشناهامون هست که خونه ش هم به مدرسه ی مامانم نزدیکه یعنی مامانم که ظهر میره خونه ابراهیم رو هم ببره خونه ... چون احتمالا من که تا عصر باید بیمارستان باشم ! بهتر از اینه که بزارمش مهد ... بقول مامانم بچه ی کوچیک رو باید بزاری پیش کسی که نماز میخونه خخخخخخ 

دیگه همین ... واقعا این چند وقته اینقدری که مریض بودم  هیچ کار خاصی نکردم جایی نرفتم مدام در حال استراحت بودم خیلی کسل کننده بود فردا صبح میرم ازمایش بدم اخه دکتر گفته احتمالا این سردرد ها و بی حالی به خاطر کم خونی باشه اینه که فردا صبح میرم ازمایش ، احتمالا بعد از ظهرم میرم کلاس رانندگی که واسه امتحان دوشنبه اماده باشم حالا زنگ بزنم ببینم این مربی وقت داره یا نه ...

تا ابراهیم بیدار نشده برم خونه رو سرو سامون بدم و گل ها رو اب بدم و بعدشم یکم به سر و وضع خودم برسم یکم روحیه ام عوض شه ...

فعلا تا بعد :)

  • ۲۲۶
Nasim2020
ااااا سلام چشممون روشن،میدونی روزی چند بار رفرش میکردم صفحه رو !! من با اینک جمعه آزمون مهمی دارم ولی خیلی دوس دارم بخونمت، خوشحالم آپ کردی
راستی رمز نامه ای برای م جانو هم میشه بدی البته اگ دوس داری خیلی دوس دارم بخونمش
سلام عزیزم امیدوارم امتحانت رو خوب بدی و خیالت راحت شه 
میخاستم اون پست رو بدم م بخونه، اما دیگه نمیخام 
رمزش هم 12345 بود فک کنم یا برعکسش، یادم نمیاد امتحان کن خخخخخخ 
ﺳﻳﻤﺎ
ﺳﻼﻡ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺧﺪاﺭﻭﺷﻜﺮ ﺑﻬﺘﺮﻱ ﺭﻭﺯﻱ ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ ﻣﻴﻮﻣﺪﻡ ﻭﺑﺖ ﺯﻭﺩ ﺑﻪ ﺯﻭﺩ ﭘﺴﺖ ﺑﺬار ﭘﺲ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﺴﻼﻣﺘﻲ ﻣﻴﺮﻱ ﺳﺮﻛﺎﺭ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ اﻳﻨﺠﻮﺭﻱ ﺭﻭﺣﻴﻪ اﺕ ﺑﻬﺖ. ﻣﻴﺸﻪ 
سلام عزیزم خیلی لطف داری 
وای با بچه و کار خونه خیلی سخته، باید به همه ی کارام برسم ولی چشم 
نه سر کار نمیرم، دو ترم کاراموزی باید برم 
maedeh
سلام
خداروشکر که ارامش داری
به به نووووش جونت
الهی شکر جفتتون بهتر شدین
چ خوووووب عروسی خوش بگذره بهتون
میبوسمت روزت خوس
سلام عزیزم 
مرسی عزیزم امیدوارم توام آرامش داشته باشی 
مرسی گلم 
محبوب
سلام، بالاخره اومدی...
خوش اومدی...
امیدوارم بهتر باشی.مریضی کلا بده مخصوصا از نوع اسهال، استفراغ...
گل پسرت بهتره؟
مراقب خودت باش...
عروسی خوش بگذره...
راستی به نظر منم بچه را مهد نذار، اگه مامانت سختشون نیس که بذار اونجا، هم خودت خیالت راحته و هم پسرت بیشتر دوس داره...
موفق و موید...
سلام عزیزم راستش رفتم پیش به دکتر فوق تخصص عفونی گفت که میگرن دارم همراه با عفونت و سینوزیت. کلی دارو و آمپول داد الان سوراخ سوراخ شدم 
ابراهیم که خوبه خدا رو شکر، زودی خوب شد 
راستش مامانم معاون مدرسه ست، یکی از خواهرام دانشجو و اون یکی هم میره مدرسه، کسی نیس بزارمش، مادرشوهرمم با اینکه کاری نداره اما خب غیر مستقیم بهم گفته که بزارمش جایی، احتمالا میزارم خونه ی یکی از فامیل ها اطمینانش بیشتره، خودش که مشکلی نداره اگه بزارم اونجا خیالم راحته چون خیلی مهربون و صبوره حتی بهتر از من... 

آنی
عروسی خانواده شوهر اونم اولین جشنی که باید شرکت کنی یکم حساسه چون باید حسابی بدرخشی خخخخ
امیدوارم به لباس خیلی خوب پیدا کنی و بهت خوش بگذره
عزیزم رشتت مربوط به بیمارستانه؟  درست تموم شده؟ 

آرهههههه خیلی حساسه لباس پیدا کردم، به نظرم خوبه، میخام برم آتلیه باید هماهنگ کنم خخخ 
بله عزیزم مربوط به بخش اداری بیمارستان،کارشناسی مدارک پزشکی، نه هنوز دو ترم کاراموزی مونده ان شاء الله تا آخر تیر سال دیگه تموم میشه 
setayesh eidiyon
خداروشکر که سرحال و روبه راهی خیلی خوبه موقع بازی ابراهیم رو آزاد میزاری بکن نکن نمیکنی منم اینجوری ام ولی یه وقتا صدام دیگه درمیاد.... حسابی واسه عروسی به خودت برس که تک باشی دوستم
واسه موهاتم میتونی کراتینه کنی صاف به اصطلاح شلاقی میشه من کرده بودم فوق العاده راضی بودم ولی الان که باردارم نمیشه میترسم ضرر داشته باشه پیش یه آرایشگر مجرب برو گلم
روزهات پر از اتفاقای خوب بانو
ممنونم عزیزم،آره خب بعضی وقتا دیگه واقعا صبر آدم تموم میشه اما من سعی کردم اکثر وسایلمو دم دست نزارم که بچه راحت باش سع هر چند که خونه ی لوکس نداریم در این صورت خخخخخخ
کراتینه همون گلت هستش؟ یا فرق دارن،باید برم از آرایشگر بپرسم اصلا موهامو کوتاه کنم بهم میاد یا نه، آخه صورتم تپله شاید زیاد کوتاه نکنم 
عه؟؟؟؟؟ بارداری؟  عزیزم مبارکهههههه 💝 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan